رِکـس‌مـوویـــز

کپنهاگ سال 1919، یک کارگر جوان خود را بیکار و باردار می‌یابد. او با داگمار آشنا می‌شود، که یک آژانس فرزندخواندگی زیرزمینی را اداره می‌کند. پیوندی قوی بین آن‌ها شکل می‌گیرد، اما دنیای او زمانی که با حقیقت تکان‌دهنده‌ای درباره کار داگمار مواجه می‌شود، فرو می‌ریزد.

Copenhagen 1919: A young worker finds herself unemployed and pregnant. She meets Dagmar, who runs an underground adoption agency. A strong connection grows but her world shatters when she stumbles on the shocking truth behind her ...

دو پسرعمو که شباهتی به هم ندارند، برای سالگرد مادربزرگشان به لهستان سفر می کنند. این ماجراجویی زمانی پیچیده می شود که تنش های قدیمی این دو به دلیل دیدگاه های متفاوتشان به زندگی، دوباره پدیدار می شود و ...

Mismatched cousins reunite for a tour through Poland to honor their beloved grandmother, but their old tensions resurface against the backdrop of their family history.

دو دهه پس از طلاق و جدا شدن از یکدیگر، یک زوج سابق در تلاش هستند تا برای ازدواج کوتاه‌مدت خود، اعلامیه رسمی بطلان دریافت کنند.

Two decades after divorcing and taking separate paths in life, a former couple is working to obtain an official declaration of invalidity of their brief marriage.

کشف جسد دختری در شهری ساحلی در لهستان، دادستانی را مصمم می‌کند تا با مادر قربانی برای یافتن حقیقت، همکاری‌ای پرشور را آغاز کند.

When a girl's body is found on a beach in Poland's Tricity, a prosecutor teams up with the victim's mother on an impassioned quest for the truth.

خانوادۀ مک لاسکی کارگزاران قدرت هستند که با نژادپرستی سیستمیک، فساد و نابرابری در کینگزتاون میشیگان دست و پنجه نرم می کنند. این شهر جایی است که تجارت زندان تنها صنعت شکوفای آن است.

Olga and Maks are 15 years apart. She is a successful woman with an established position, mother of a young adult woman, he is a handsome young man devoted to enjoy life. Fate chooses them to meet, but it also tests their relation...

داستان زن جوانی را دنبال می‌کند که به عنوان راهی برای خروج از شهر کوچکش اسکورت می‌شود، اما به زودی متوجه می‌شود که کنترلی بر وضعیت خود ندارد.

It follows a young woman who becomes an escort as a way of getting out of her small town, but she soon discovers she has no control over her situation.

ماسیمو یکی از اعضای خانواده مافیای سیسیلی و لورا مدیر فروش است. او انتظار ندارد در سفری به سیسیل که سعی دارد رابطه اش را نجات دهد، ماسیمو او را ربوده و به او 365 روز فرصت می دهد تا عاشق او شود.

Massimo is a member of the Sicilian Mafia family and Laura is a sales director. She does not expect that on a trip to Sicily trying to save her relationship, Massimo will kidnap her and give her 365 days to fall in love with him.

فرمانده آشویتس رودولف هوس و همسرش هدویگ در تلاشند تا در خانه و باغی در کنار اردوگاه زندگی رویایی را برای خانواده خود بسازند.

Auschwitz commandant Rudolf Höss and his wife Hedwig strive to build a dream life for their family in a house and garden beside the camp.

جاگنا زن جوانی است که مصمم است راه خود را در یک روستای لهستانی اواخر قرن نوزدهم بسازد - کانون شایعات و دشمنی های مداوم، ثروتمند و فقیر، با پایبندی به سنت های رنگارنگ و پدرسالاری ریشه دار.

Jagna is a young woman determined to forge her own path in a late 19th century Polish village - a hotbed of gossip and on-going feuds, held together, rich and poor, by adherence to colorful traditions and deep-rooted patriarchy.

رابطه لورا و ماسیمو در تعادل است زیرا آنها سعی می کنند بر مسائل اعتماد و حسادت غلبه کنند در حالی که یک ناچو سرسخت تلاش می کند تا آنها را از هم جدا کند.

Laura and Massimo's relationship hangs in the balance as they try to overcome trust issues and jealousy while a tenacious Nacho works to push them apart.