رِکـس‌مـوویـــز

فیلم داستان "یوهانا" دختری جوان که احساسات شدید خود نسبت به معلم فرانسوی‌اش را در نوشته‌هایی شخصی ثبت می‌کند. مادر و مادربزرگش به‌طور اتفاقی این نوشته‌های صمیمی را می‌خوانند و در حالی که از محتوای آنها شوکه شده‌اند، تحت تأثیر قدرت قلم و داستان او نیز قرار می‌گیرند. اکنون او باید در مسیر کشف خویشتن، عشق و میل جنسی، با تفاوت میان آرمان‌های رمانتیک و واقعیت روبه‌رو شود و ...

Johanne documents her intense crush on her french teacher. Her mother, grandmother end up reading these intimate writings. They're both horrified by the contents but taken by the powerful writing and story. Johanne navigates roman...

"ماریان" یک پزشک و "تور" یک پرستار، هر دو از وارد شدن به روابط عاطفی پرهیز می‌کنند. اما پس از آشنایی تصادفی در یک کشتی مسافربری، جایی که تور به‌دنبال روابط گذراست، ماریان تصمیم می‌گیرد مفهوم صمیمیت ناگهانی را تجربه کند و باورهای رایج اجتماعی درباره عشق و رابطه را به چالش بکشد و ...

Marianne, a doctor, and Tor, a nurse, avoid relationships. After meeting on a ferry where Tor seeks casual encounters, Marianne explores the possibility of spontaneous intimacy, questioning societal norms.

در سرزمینی افسانه‌ای که زیبایی یک تجارت بی‌رحم است، "الویرا" برای رقابت با خواهر ناتنی فوق‌العاده زیبایش می‌جنگد و برای جلب توجه شاهزاده، حاضر است دست به هر کاری بزند و ...

Follows Elvira as she battles against her gorgeous stepsister in a realm where beauty reigns supreme. She resorts to extreme measures to captivate the prince, amidst a ruthless competition for physical perfection.

ماریا در حالی که باید از چهار فرزند خود مراقبت کند، شغلی پرمشغله نیز دارد، در حالی که همسر دومش، زیگموند، همیشه در سفر است. یک روز، آن‌ها وارد مشاجره‌ای شدید می‌شوند که در نهایت باعث می‌شود زیگموند از او درخواست طلاق کند و ...

Maria juggles with four children and a demanding career while her second husband, Sigmund, travels all the time. One day they get into an ugly argument which led Sigmund to eventually ask her for a divorce.

تابستان 1941: هیتلر غیرقابل توقف به نظر می رسد و به اتحاد جماهیر شوروی حمله می کند. کاروان کشتی های باری با مواد جنگی سفر خطرناک خود را به مورمانسک آغاز کردند. ملوانان معمولی که با برتری آلمان در دریای یخی قطب شمال روبرو هستند و جان آنها در خطر است.

Summer 1941: Hitler seems unstoppable, invading the Soviet Union. Convoys of cargo ships with war materials began the perilous journey to Murmansk. Ordinary sailors facing German superiority in the icy Arctic sea with lives at stake.